[ سناریو سونگمین ]
(موقعیت : همسر سونگمین هستی و ۲ ساله که ازدواج کردین ، شخصیتی مهربون ،شاد تخریب کننده داری )
[وقتی روی تخت خوابیدین ، بد جور لگدش میزنی پرت میشه کف زمین]
شب – اتاق خواب
(لیا)
امروز پر کار ترین روز هفته بود و خیلی خسته بودی بخاطر همینم زود به خواب عمیقی رفتی،سونگمین هم ۲ ساعت بعد اومد توی رخت خواب کنار تو خوابید ..
ناگهان....
سونگمین:آیییییی کمرم شکستتتت
با صدای بلند و وحشت زده از تخت پرت شد روی کف زمین. یه لحظه خشکش زده بود و خودش رو جمع کرد
(خانم محکم با لگد زده بود سونگمینو پرت کرده بود پایین تخت)
با دیدن تو که توی خواب عمیق هستی و خیلی ناز خوابیدی لبخند محوی زد ..
سونگمین : حتی وقتی وحشی هستی هم همونقدر نازی ... کوچولو
(چشمهام نیمهباز شد بخاطر زمزمه های سونگمین ، هنوز نیمهخواب بودم و نمیدونستم چرا سونگمین کف زمین نشسته.)
لیا :چرا کف زمینی ؟
سونگمین خودشو جمع کرد :تو خواب هم باید منو بزنی ؟ چه وضعشه آخه زن ؟
(لبخند عصبانی و همزمان خندهدارش نشون میداد که ناراحت نیست، فقط شوکه و بازیگوش شده.)
من: ها؟ چی؟ لگد؟ شایدم حقته
(دوباره خودمو جا دادم روی تخت و کمی پیچیدم، هنوز نخوابیده بودم اما کمی گیج بودم.یه خندهی بلند کرد و یه دستش رو به تخت کوبید، مثل اینکه بخواد خودش رو کنترل کنه. اومد کنارم خوابید )
سونگمین: خب… تو خواب هم اینقدر خرابکاری میکنی، من چی کار کنم؟ باید کلاه ایمنی بزارم وقتی میخوابی ؟
(با خنده اومد نزدیکم و با دستش لپم رو کشید.)
لیا:باشه پاپی ببخشید ...
(اما هنوز نیمهخواب بودم و لبخندم ناخواسته اومد.)
سونگمین: باشه، ولی فردا صبح یه تلافی حسابی داری منتظر باشش
رومو برگردوندم رو به روش و دستاشو گرفتن تو دستام ... آروم دوباره به خواب رفتم
سونگمین : خب شایدم تلافی نکنم ...
(MG)
#جنی #بنگچان #لیا #یجی #هیونجین #ایتزی #سناریو #استریکیدز #کیپاپ#توایس #بلکپینک #سونگمین ##اسکیزد #جیایدل #داستان #زندگی #محدثه #جانا #رورا #روکا #آهیون
[وقتی روی تخت خوابیدین ، بد جور لگدش میزنی پرت میشه کف زمین]
شب – اتاق خواب
(لیا)
امروز پر کار ترین روز هفته بود و خیلی خسته بودی بخاطر همینم زود به خواب عمیقی رفتی،سونگمین هم ۲ ساعت بعد اومد توی رخت خواب کنار تو خوابید ..
ناگهان....
سونگمین:آیییییی کمرم شکستتتت
با صدای بلند و وحشت زده از تخت پرت شد روی کف زمین. یه لحظه خشکش زده بود و خودش رو جمع کرد
(خانم محکم با لگد زده بود سونگمینو پرت کرده بود پایین تخت)
با دیدن تو که توی خواب عمیق هستی و خیلی ناز خوابیدی لبخند محوی زد ..
سونگمین : حتی وقتی وحشی هستی هم همونقدر نازی ... کوچولو
(چشمهام نیمهباز شد بخاطر زمزمه های سونگمین ، هنوز نیمهخواب بودم و نمیدونستم چرا سونگمین کف زمین نشسته.)
لیا :چرا کف زمینی ؟
سونگمین خودشو جمع کرد :تو خواب هم باید منو بزنی ؟ چه وضعشه آخه زن ؟
(لبخند عصبانی و همزمان خندهدارش نشون میداد که ناراحت نیست، فقط شوکه و بازیگوش شده.)
من: ها؟ چی؟ لگد؟ شایدم حقته
(دوباره خودمو جا دادم روی تخت و کمی پیچیدم، هنوز نخوابیده بودم اما کمی گیج بودم.یه خندهی بلند کرد و یه دستش رو به تخت کوبید، مثل اینکه بخواد خودش رو کنترل کنه. اومد کنارم خوابید )
سونگمین: خب… تو خواب هم اینقدر خرابکاری میکنی، من چی کار کنم؟ باید کلاه ایمنی بزارم وقتی میخوابی ؟
(با خنده اومد نزدیکم و با دستش لپم رو کشید.)
لیا:باشه پاپی ببخشید ...
(اما هنوز نیمهخواب بودم و لبخندم ناخواسته اومد.)
سونگمین: باشه، ولی فردا صبح یه تلافی حسابی داری منتظر باشش
رومو برگردوندم رو به روش و دستاشو گرفتن تو دستام ... آروم دوباره به خواب رفتم
سونگمین : خب شایدم تلافی نکنم ...
(MG)
#جنی #بنگچان #لیا #یجی #هیونجین #ایتزی #سناریو #استریکیدز #کیپاپ#توایس #بلکپینک #سونگمین ##اسکیزد #جیایدل #داستان #زندگی #محدثه #جانا #رورا #روکا #آهیون
- ۵.۱k
- ۰۴ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط